لیانالیانا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

لیانا عسل مامان و بابا

روزانه های یک مامان به توان دو!

زمان زیادی به پایان فصل هزار رنگ پاییز..فصل زیبا و دوست داشتنی من و دخترکم.. باقی نمانده و روزها با شتاب و سرعت همیشگی در گذرند...روزهای کوتاه پاییزیمان که تا به خودمان بجنبیم به شب می رسند و تمام می شوند...روزهایی که اگر چه به ظاهر تکراری و شبیه همند..اما در واقعیت بی تکرارند و غیر قابل بازگشت..روزهایی دوست داشتنی در کنار پسر شش سال و نیمه دبستانیم..و دخترک نوپای کنجکاوم ..که باید همه وجودم چشم باشد تا از شیطنت و خرابکاریهای شیرینش غافل نشوم..   فسقلی یک سال و دو ماه و چند روزه  من حالا می تواند چند کلمه با معنی  بگوید..و بعضی از کلمات را هم طوطی وار برایمان تکرار کند.....بوسه های شیرین صدادارش بر روی گونه ام در دلم...
16 آذر 1393
5972 16 55 ادامه مطلب

یک آخر هفته پاییزی..

در روزهای پایانی از دومین ماه پاییزی ..زمانی که آب و هوای شهرهای شمالی از همیشه لطیف تر و دلچسب تر است....تصمیم گرفتیم چند روزی برای تغییر آب و هوا  سری به شمالستان بزنیم و کمی اکسیژن و هوای پاک بر بدن بزنیم!..اگر چه حالا با داشتن یک بچه مدرسه ای نمیتوان به سادگی و به روال همیشگی..هر وقت که اراده کردیم بار سفر ببندیم..ولی گاهی یک مرخصی یکی دو روزه میتواند به تجدید قوای پسرک دبستانیمان هم کمک کند تا با انرژی بیشتر به مدرسه برگردد و به درس و مشقش برسد.......( چه توجیهی بهتر از این وقتی که  آدم بی وقت هوس سفر  می کند! ) و باقی قضایا به روایت تصویر..   جاده های پوشیده از برف که برای همسفر عزیز کوچکم منظره جال...
2 آذر 1393
7028 20 75 ادامه مطلب
1